کان, فرانسه - هیجان آزاد شدن از اشغال نازیها چنان شیرین و شدید بود که پناهندگان فرانسوی شروع به خواندن ترانهای کردند که در اطراف شبکه زیرزمینی نمناک و مرطوب بود که هفتهها از روز بعد در میان کثافت, کک و غرش بمبها در آن پناه گرفته بودند. یک دختر تنها در آن تابستان در حال تغییر تابستان, هنگامی که آزاد شدن متفقین اروپای غربی آغاز شد, با وضوح روشنی به خاطر میآورد که چگونه نجات دهندگان آنها, یک واحد از نیروهای کانادایی, هنگامی که پناهندگان را در مکان مخفی خود یافتند, ادای احترام میکردند. حتی افراد سالخورده نیز از هیجان ناگهانی آزادی ناگهان از جا پریدند. آهنگ سرود فرانسه بانگ بلند کرد: " فرزندان سرزمین پدری, روز افتخار فرا رسیدهاست! " به خاطر میآورد که " این رهایی, خوشبختی بینهایت است. " در واقع هر بار که من مارسی را میشنوم اثر توصیفناپذیر بر من دارد. زیرا بار دیگر پدرم را میبینم. سربازان قدیمی زیر زمینی که هزاران نفر را در شهر و اطراف شهر کان پناه میدادند, یکی از اهداف اصلی نیروی متفقین بود که در میدان نورماندی در نزدیکی کان جان سالم به در برد. حتی اکنون, کار درک اینکه چگونه غیرنظامیان در نورماندی متحمل شدند و زنده ماندند, ادامه یافت. باستان شناسان با استفاده از اسکنر لیزری به تهیه نقشه این معدن میپردازند.
حومه ای کان, که نور جدیدی را بر روی یک بعد زیر بررسی شده از تاریخ d - روز که تحت تسلط ارتش متفقین قرار دارد, دور از دسترس عموم قرار میدهد, یکی از بهترین بمبهای موقت محافظت شده در کان است که یک کپسول زمان - کپسول پر از آثار شهروندانی است که در آنجا پنهان شدهاند. کفشهای رها شدهای دارند, سر عروسک, بشقاب شکسته, کلید زنگزده, کارد و چنگال, تسبیح و چیزهای شخصی دیگر که تخیل را تحریک میکنند. شیشههای رها شده نشان میدهند که ایستگاه کمکهای اولیه مورد استفاده قرار میگیرد. بازماندههای بستر کاه در میان گودالهای آب و فرج و گلی که به خوبی از ناراحتی شدید پناهندگان رنج میبرند. به یاد میآورد: " هر چه میتوانستیم بخوابیم. " شپش, کک, کک, سوسک. " دقت زیاد نگاشت لیزری به برنامه نویسان اجازه میدهد تا تصویر سهبعدی از فضای زیرزمینی و اشیا رها شده آن را بسازند و تاریخ را حفظ کنند. هنگام انتشار آنلاین, احتمالاً سال آینده, مدل شبه سهبعدی به بینندگان اجازه میدهد تا عملاً به این غار تور بروند و مزه زندگی شبه نظامیان پناهندگان را پیدا کنند. لورن زو, یک مورخ فرانسوی که نقش زمان جنگ را مستند کرده و در حال کار با تیمهای باستانشناسی است, میگوید: " این کار مردم را قادر میسازد تا درک کنند که چه اتفاقی در این معدن رخ دادهاست و بدون اینکه واقعاً پایین بیاید, از آن بازدید کند. " هدف این است که آنچه اینجا اتفاق افتاد قابلدرک باشد. " برای بیرون راندن نیروهای آدولف هیتلر از شهرها و روستاهای شمال فرانسه که در آنجا چهار سال برای ایجاد دفاعی و حفاری داشتند, متفقین برخی اوقات مجبور بودند آنها را نابود کنند, دهها هزار تن بمب را از کشتیهای جنگی به دریا پرتاب میکردند, و صدها هزار تن از نیروهای زمینی را از ساحل پیاده میکردند. رمان " پایتخت ویرانهها " اثر نمایشنامهنویس ساموئل بکت بود. اعلامیههای متفقین قبل از حمله, مردم را وادار کرد که: "
الان! شما یک دقیقه برای از دست دادن ندارید. "کین به شدت بمباران و گلوله باران شد و حدود 2000 نفر از ساکنان آن کشته شدند. برنامه ریزان D-Day انتظار داشتند که نیروهای متفقین به سرعت شهر استراتژیک را به دست بگیرند اما مقاومت آلمان چنان عصبانی بود که به جای آن ، شش هفته طول کشید. فضل صرفه جویی برای Caen معادن سنگ آهک معروف خامه ای آن قرن ها برای کلیساها و قلعه ها و بناهای دور دست مانند برج لندن و کلیسای جامع کلن استخراج شده بود. تقریباً یک سوم از 60،000 نفر از ساکنان به غارها پناه بردند ، بزرگترین پناهگاه هزاران نفر. با وقفه در درگیری ها ، پناهندگان برای تهیه غذا به بیرون رفتند. لتیمونیر می گوید پدرش گوشت را برای خورش لاشه حیوانات مزرعه که کشته شده بودند خرد کرد. او نیز دزدکی حرکت می کند ، یک شافت باریک از معدن را می چسباند تا تخریب را برای خودش ببیند. در یکی از این فرارها ، با تعقیب شایعه ای که در بین بچه ها در غار او پخش شد مبنی بر اینکه سربازان خارج از کشور شکلات توزیع می کنند ، وی در ناحیه پای چپ توسط بوته پوسته زخمی شد. "بوی وحشتناک بود. بوی سوزش وجود داشت. می توانید یک پا ، بازو یا بدن را در ویرانه ها ببینید. "Lethimonnier به یاد می آورد. "دود به طول انجامید و من نمی دانم چه مدت است." ناپدید شدن اجتناب ناپذیر شاهدان از جنگ جهانی دوم باعث می شود کار حفظ تاریخ فقط ضروری تر شود ، مسابقه ای با زمان. برای کمک به باستان شناسان بهتر درک کنند که چگونه پناهندگان خود را سامان می دهند ، با داشتن پارچه های چوبی در یک گوشه ، یک آشپزخانه دست ساز در ورودی معادن ، و خانواده هایی که فضاهای موجود در خاک را نشان می دهند ، لتیمونیر موافقت کرد که دوباره به تاریکی برگردد ، به داخل معادن روی طناب پایین بیاید. همان شافت باریک که او به عنوان یک دختر مقیاس می کرد. او می گوید بازگشت به غار کاتاریک بود. تصویری از معصومیت هنگامی که او صبح روز D-Day از سوراخ پایین رفت ، با گل آلود کردن لباس سفید که برای پوشیدن اولین اجتماع خود دو روز قبل از آن پوشیده بود ، لتیمونیر یک کودک تغییر یافته بود که سرانجام خانواده وی پس از نزدیک به دو سالگی ظاهر شدند
بعد از گذشت دو ماه , متفقین عازم پاریس و بعد از آن شدند . خانه آنها ویران و سوراخ سوراخ شده بود . او به یاد میآورد که پدرش پوتین را از یک جسد officer's آلمانی برداشته است , چون he'd گمشده خود میگوید که آمدهاست تا درک کند که از نابودی اجتناب خواهد شد . او میگوید :
منبع